تحولات لبنان و فلسطین

رشد فزاینده آسیب‌های اجتماعی به ما گوشزد می‌کند که نتوانستیم در مدیریت و ساماندهی این گونه مسائل به درستی سیاست‌گذاری و عمل کنیم

پیدایش نخبگان جدید وابسته به رانت های دولتی

قدس آنلاین- رشد فزاینده آسیب‌های اجتماعی به ما گوشزد می‌کند که نتوانستیم در مدیریت و ساماندهی این گونه مسائل به درستی سیاست‌گذاری و عمل کنیم. بنابر نظر صاحبان اندیشه از دلایل این مسئله حضور کمرنگ و حتی منفعلانه نخبگان بخصوص در حوزه علوم اجتماعی است؛ در همین زمینه گفت و گویی با دکتر محمد امین قانعی راد، رئیس پیشین انجمن جامعه‌شناسی ایران و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور انجام دادیم که تقدیمتان می‌کنیم:

* آقای دکتر، به نظرشما «نخبه کیست» و آیا کارکرد و اثرگذاری این قشر در کشور ما نسبت به دیگر جوامع متفاوت است؟

-نخبه در جهان و درمیان ملل مختلف تعریف نسبتاً مشابهی دارد، چنان که برخی معتقدند نخبه یعنی «بهترین ها» که به اعتقاد من این تعریف مناسب و جامع نیست، چرا که عرصه حضور برای نخبگان متعدد است؛ بنابر این نخبگان در گروه‌های مختلف و با زیر مجموعه‌های متنوعی فعالیت دارند؛ برای نمونه وقتی سخن از نخبگان فرهنگی می‌شود در زیر مجموعه آن نخبگان حوزوی و یا هنری قرار می‌گیرند. از این رو با این نگاه نخبگان را می‌توان سرمشقی از حیث استانداردها و ضوابط فعالیت در یک عرصه محسوب کرد، چنان که یک نخبه موسیقی از سوی فعالان این حوزه و جامعه مصرف کنندگان این گونه محصولات به عنوان سرمشق برتر شناخته شده و آثارش از سطح استانداردهای مطلوب برخوردار است؛ همچنین نخبگان نقش کنترل کننده و حفظ استانداردها را در هر زمینه‌ای ایفا می‌کنند. من در این مقوله بر استانداردها و معیارها تأکید دارم چون ما توده‌ها را نیز داریم، چرا که توده‌ها تمایل دارند در هرحوزه‌ای ورود پیدا کنند؛ به این ترتیب با وارد شدن به عرصه‌های مختلف استانداردهای آن حوزه را نیز پایین می‌آورند؛ همچنین با تداوم این رویه ما دستخوش ابتذال فرهنگی خواهیم شد، از همین رو تأکید دارم که نخبگان را باید سدهای مقاومی دانست که مانع سیطره نفوذ توده‌ها شده و از کاهش استانداردها و معیارها در حیطه کار، کنش، فرهنگ و هنر جلوگیری می‌کنند.

* به اعتقاد شما دلایل ضعف جایگاه نخبگان و به دنبال آن حضور کمرنگ شان در جامعه چیست؟

- اصولاً نخبگان توسط اجتماع مرتبط با حوزه فعالیت خود یا همان اجتماع نخبگانی تعیین می‌شوند، چنان که انجمن‌های تخصصی و علمی نخبه علمی را معرفی می‌کند و اجتماعات هنری نخبگان خاص خود را به عرصه جامعه هدایت می‌کند؛ بنابر این اگر به دنبال فعالیت و حضور نخبگان هستیم باید استقلال نهادهای اجتماعی و البته اجتماعات نخبگان وجود داشته باشد، حال آنکه در کشور ما متأسفانه بنابر تلاش دولت برای نفوذ به اجتماعات نخبگانی و حتی تحت سلطه درآوردن این مقوله فرار مغزها و حتی به انزوا فرو رفتن نخبگان به ما تأکید می‌کند که شرایط استقرار برای این گروه در جامعه چندان مطلوب نیست. به این ترتیب آدم هایی به عنوان نخبه معرفی می‌شوند که در واقع نخبگان رسمی به شمار می‌آیند مجموعه سبب شده نخبگان واقعی به حاشیه رانده شوند و از حضور در اجتماع نخبگانی خود را کنار بکشند؛ به این ترتیب اجتماع مرتبط با این نخبگان، تحت تصرف نیروهایی قرار می‌گیرد که به جای ریشه داشتن در اجتماعات نخبگانی، ریشه در دولت دارند، از این رو سبب افت استانداردهای اجتماعات نخبگانی شده‌اند؛ همچنین به جای ایفای نقش نمایندگی برای اجتماع مرتبط، نمایندگی را از سوی دولت برعهده دارند. نکته قابل تأمل اینکه مقوله فرار مغزها و حتی به انزوا فرو رفتن نخبگان به ما تأکید می‌کند که شرایط استقرار برای این گروه در جامعه چندان مطلوب نیست. به این ترتیب آدم هایی به عنوان نخبه معرفی می‌شوند که در واقع نخبگان رسمی به شمار می‌آیند؛ همچنین دولت براساس بخشنامه‌ها وضوابط به تعیین ملاک‌های نخبگانی پرداخته و یا نهادهایی برای این حوزه تعریف می‌کند. در حالی که این مقوله دخالت در حوزه‌ای است که به طور مستقیم به آن مربوط نمی‌شود، زیرا دولت‌ها باید اجازه دهند نخبگان طی فرآیندهای طبیعی و از دل اجتماعات نخبگانی و معرفتی شکل بگیرند؛ این گونه گاهی اوقات ارزش واژه نخبه که از اهمیت و منزلت برخوردار است با این رویه‌ها تقلیل داده می‌شود، چنان که دارا بودن چند مقاله و یا موفقیت در مقاطع تحصیلی به عنوان ملاک نخبگی تعیین می‌شود؛ این درحالی است که به این سادگی نمی‌توان افراد را به عنوان معیارها و شاخصه‌های استاندارد در یک حوزه فعالیتی معرفی کرد. از این رو معتقدم حتی نیاز به تأکید بر عنوان نخبگی و حتی حمایت از این افراد وجود ندارد، زیرا همین که برای آن‌ها محدودیتی قایل نشوند، آنان نخبگان نیاز به حمایت خاصی نیستند. از همین رو این تصور که با افزایش دستمزد و حقوق نخبگان از آن‌ها حمایتی صورت می‌گیرد خود نوعی توهین و تقلیل جایگاه آن‌ها محسوب می‌شود، زیرا نخبه به این دلیل که پایه اداری بالاتری کسب کند یا ۱۵۰ هزارتومان به حقوق وی افزوده شود که پای به این وادی نگذاشته است، چرا که تعیین این ملاک‌ها حکایت از امتیاز گرفتن جامعه نخبگان از دولت است، درحالی که اصل هویت این گروه چنین نیست. از این رو با ادامه این گونه سیاست گذاری‌ها نخبگان وابسته به دولت شکل می‌گیرند که به امتیازها و رانت‌های دولتی دل بسته و وابسته‌اند؛ همچنین بر مبنای همین معیارها انتخاب می‌شوند، البته این گونه نخبگان دولتی را نیز جامعه نمی‌پذیرد، چرا که نخبگانی دولت ساخته‌اند. در حالی که ما نیاز به نخبگانی برخاسته از جامعه مدنی و توسط گروه‌های ذی ربط هستیم.

*به نظر می‌رسد که جامعه نخبگانی ما نتوانسته نقش فعالی در مدیریت و کاهش آسیب‌های اجتماعی ایفا کند، چرا؟

- پیش از پاسخ به این پرسش باید درباره مقوله بروز و مدیریت آسیب‌های اجتماعی تأکید شود که در مواجهه با مدیریت و ساماندهی آسیب‌های اجتماعی باید به تبیین‌های دقیق دلایل بروز این آسیب‌ها بپردازیم، از این رو پیش از ارائه هرگونه نسخه درمانی برای این آسیب‌ها باید به دنبال تولید دانش مناسب باشیم که این مستلزم حضور و فعالیت نخبگان گوناگون دارد که به طور طبیعی باید در تعامل با یکدیگر باشند، چنان که نگرشی میان رشته‌ای را بین خود توسعه دهند. از این رو با محوریت و تسهیل گری علوم اجتماعی می‌توان به شناسایی علل و عوامل آسیب‌ها پرداخت. این در حالی است که ما در کشور نسبت به وقوع آسیب‌های اجتماعی نگرشی سطحی داریم و حتی به دنبال عوامل ایجاد کننده آن‌ها نیستیم و فقط تأکید داریم این آسیب‌ها مرتفع شود و برای رفع چالش‌های یاد شده نیز به راهکارهای سطحی بسنده می‌کنیم که فقط اعتباراتی تخصیص پیدا کند، چنان که اغلب همه آسیب‌ها را به مقوله مادی و اقتصادی نسبت می‌دهیم، گویا همه می‌توانند با پول برطرف شوند، حال آنکه علل و عوامل متعددی در این مسائل نقش دارند. از این رو نخبگان نقش قابل تأملی در مدیریت و کاهش آسیب‌های اجتماعی دارند، البته منوط به اینکه این جایگاه و اثر بخشی از سوی نهادهای دولتی و رسمی پذیرفته شود.

* سخن آخر شما؟

- به اعتقاد من جامعه نخبگان نمی‌توانند به این بهانه که از سوی دولت جدی گرفته نشده و یا صحبت‌های آن‌ها شنیده نمی‌شود، از خود سلب مسئولیت کنند، چراکه وظایف نخبگان در تمام ادوار این است که دانش لازم را تولید و عرضه کنند، هرچند بستری برای استفاده آن مهیا نباشد. در واقع نخبگان باید از موج مواجهه پوپولیستی با آسیب‌های اجتماعی فراتر روند. ناگفته نماند نگاه پوپولیستی به آسیب‌های اجتماعی اغلب سطحی و مدیریتی است، بدون آنکه جایی برای قربانیان آسیب‌ها و حتی کنشگران بروز این آسیب‌ها در نظر گرفته شود. در حالی که در شیوه هوشمندانه مبتنی بر تبیین واقع گرایانه در ساماندهی آسیب‌های یاد شده تمام اجزای بروز این آسیب‌ها در برون رفت از این چالش‌ها نقش آفرین هستند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.